جدول جو
جدول جو

معنی تمسیه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تمسیه کردن
نام نهادن نامیدن
تصویری از تمسیه کردن
تصویر تمسیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترسیم کردن
تصویر ترسیم کردن
پنگاشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحسین کردن
تصویر تحسین کردن
نکوداشتن، بنیک داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تاسیس کردن
تصویر تاسیس کردن
پایه گزاری کردن، بنیان گذاری کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تمجید کردن
تصویر تمجید کردن
نکو داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقسیم کردن
تصویر تقسیم کردن
بخشیدن، بخش کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحسین کردن
تصویر تحسین کردن
آفرین گفتن، احسنت گوئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
خالی کردن وا گذاشتن: (خانه را تخلیه کرد)، خالی و ترک کردن قوای نظامی ناحیه یا شهری را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشبیه کردن
تصویر تشبیه کردن
همانند کردن چیزی را بچیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسویه کردن
تصویر تسویه کردن
برابر کردن مساوی ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
پالودن پالاییدن پاک کردن پالودن بی آلایش کردن، بپایان رسانیدن امری را، رفع اختلاف کردن، یا تصفیه کردن حساب
فرهنگ لغت هوشیار
سفرنگیدن نیکژیدن گزارش کردن بیان کردن شرح دادن، تشریح معنی و لفظ آیات قرآن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقسیم کردن
تصویر تقسیم کردن
بخش کردن بخش کردن قسمت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغذیه کردن
تصویر تغذیه کردن
خوراک دادن غذا دادن، خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمکین کردن
تصویر تمکین کردن
فرمان بردن اطاعت کردن، قبول کردن پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
بغلک زدن مسخره کردن ریشخند زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمرین کردن
تصویر تمرین کردن
مروسیدن ورزیدن عادت کردن ورزیدن مشتق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بیدار کردن بیداراندن آگاهاندن، ادب کردن، گوشمالی توجیدن بیدار کردنهوشیار ساختن، آگاه کردن، گوشمال دادن مجازات کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمییز کردن
تصویر تمییز کردن
تمیز دادن، نظیف کردن (جا و مکانی) پاکیزه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمجید کردن
تصویر تمجید کردن
ارج نهادن ستودن تعریف کردن، بزرگ داشتن ببزرگی یاد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پند دادن، سفارشاندن سفارش کسی را کردن، سفارشیدن (وصیت کردن) سفارش کسی را بدیگری کردن، اندرز دادن وصیت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توجیه کردن
تصویر توجیه کردن
انگیزه نمودن ویچاردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تادیه کردن
تصویر تادیه کردن
پرداختن وا پس دادن پرداختن گزاردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
Discharge, Evacuate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحسین کردن
تصویر تحسین کردن
Admire, Adulate, Commend, Rave
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
Construe, Interpret
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تغذیه کردن
تصویر تغذیه کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تاسیس کردن
تصویر تاسیس کردن
Establish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
Refine
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترسیم کردن
تصویر ترسیم کردن
Delineate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توجیه کردن
تصویر توجیه کردن
Justify
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
Castigate, Chasten
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
Ridicule, Deride, Mock, Taunt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمرین کردن
تصویر تمرین کردن
Exercise, Practice, Rehearse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمدید کردن
تصویر تمدید کردن
Extend
دیکشنری فارسی به انگلیسی